علی جون
بابایی مطرح كرد؛

گفت و گو الگویی برای آینده نزدیک

گفت و گو الگویی برای آینده نزدیک

به گزارش علی جون، رئیس مرکز نظام سازی ستاد پیشرفت اظهار داشت: نقطه تحول، آن جایی است که از رویه خودمان ناامید شویم، آن موقع است که دست به تغییر می زنیم پس آینده نزدیک ما رو به پیشرفت است.


به گزارش علی جون به نقل از مهر، به نقل از ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره): چه ایده هایی برای تغییر و تحول در «آینده نزدیک» ایران وجود دارد؟ برای رسیدن به پاسخ درست این سوال، گفت وگوهایی انجام شده تا به کمک کارشناسان اهمیت دهه پیش رو برای توسعه و پیشرفت ایران روشن شود. ازاین رو رویداد «آینده نزدیک» بنا دارد به این وضعیت و آینده نزدیک ایران بین سالهای ۱۴۱۰ تا ۱۴۱۴ بپردازد و ایده های برخی جوانان فعال در دانشگاه، حوزه یا حاکمیت را مرور کند تا محیطی برای گفتگو در رابطه با آینده ایران شکل بگیرد. بدین منظور ستاد پیشرفت جامع منطقه ای ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره)؛ گفت و شنودی پیرامون نظام برنامه ریزی کشور و تاثیر آن در آینده نزدیک ایران ترتیب داده است. در این پرسش و پاسخ ها، علاوه بر توصیف وضع موجود کشور به ایده های میهمانان برنامه برای تغییر و تحول در نظام برنامه ریزی فعلی پرداخته است. یکی از میهمانان برنامه عصر پیشرفت حجت الاسلام «محمد رسول علی بابایی»، دانش آموخته سطح سه حوزه علمیه، رئیس مرکز نظام سازی ستاد پیشرفت جامعه منطقه، کارشناس مطالعات راهبردی پیشرفت و مسئول مدرسه پیشرفت بود. وی در طراحی، نامگذاری و پرسش و پاسخ از کارشناسان «آینده نزدیک» نقش مؤثری داشته است. برای پیشرفت و توسعه ایران در این سری از برنامه ها از عبارت «آینده نزدیک» استفاده شد واژه های «آینده» و «نزدیک» با یکدیگر تضاد دارند؛ هدفتان از تاکید بر این عبارت چیست؟ تقریبا دو جریان غالب در کشور ما تصمیم سازی می کند، یک جریان به دنبال حل مساله است، یعنی می گوید ما امروز با هزاران مساله درگیر هستیم که باید حلش نماییم و اصلاً عبور از مسائل حال و پرداختن به مسائل آینده که بیشتر در ابهام هستند؛ بی مفهوم است. جریان دیگر با فرار و فراموشی مسائل کنونی همراه می باشد. مردم، جامعه، حاکمیت و نخبگان دائماً در ارتباط با آینده ای که امکان دارد هیچ کدام از معاصران آنرا نبینند صحبت می کنند. آن چه به حل مساله حالا می پردازد دغدغه درستی دارد، می گوید؛ امروز ما مسائلی داریم که باید حلش نماییم. حل نکردن، نپرداختن به مساله ها بحران زا است و می تواند خودش مسائل دیگری ایجاد نماید، اینجا پرداختن به مساله می شود نقطه قوت، ولی ناخودآگاه ما را به برنامه های کوتاه مدت و روزمره گره می زند. برخی جریان هایی که به حل مساله حالا فکر می کنند، از افق آینده غفلت می کنند. آن جریان هایی که به آینده دراز مدت می پردازند این حسن را دارند که یک جهت گیری و چشم انداز مشخص و شفاف و انگیزه سازی را مطرح کنند، اما عیب شأن اینست که از امروز و الان به شکلی فاصله می گیرند. ازاین رو بین این حل مساله با آن آینده اتصال و ارتباطی برقرار نمی گردد. در واقع رویکرد سومی وجود دارد که ما به دنبال تقویتش هستیم. آینده نزدیک ایران، یعنی حرکت به سمت یک جهت مشخص با رویکرد مسائل واقعی وباور پذیر. ازاین رو حل کردن مسائل به نحوی که آینده کشور را هم تأمین کند، رویکرد اصلی آینده نزدیک ایران است. تجربه دیگری که در گفت وگوها داشتیم این بود که وقتی جریان های تمدنی یا آینده دور را ترسیم می کنم، غالباً یک ناامیدی در چشمان مخاطب می بی نم، گویی این حرف ها و برنامه ها برای ما نیست و فقط برای آیندگان، انگیزه آینده سازی است، اما آینده نزدیک یعنی آینده ای که بشدت قابل دسترس و قابل مشاهده می باشد و همه آن کسانی که می توانند حالا مؤثر باشند آینده نزدیک را هم خواهند دید. جامعه ما خیلی به آینده اندیشی نیاز دارد ما کمتر به آینده فردی، گروهی، سازمانی و آینده جمعی مان فکر می نماییم. بخشی از چالش هایی که نگاههای حل مساله ای دارند، فقدان کل اندیشی و ندیدن نسبت بین مسائل است. در مواجهه با مبحث آینده اندیشی، چرا فقط از منظر برنامه ریزی ورود کردید؟ «آینده نزدیک» یکی از ارکان امید بخشی، انسجام اجتماعی و حرکت کنش اجتماعی است، اما این که مبحث برنامه ریزی برای این فکر ورزی و گفتگو ها انتخاب شد، به این معنا نیست که ما فقط موضوعی که آینده نزدیک را می سازد را برنامه ریزی می دانیم. مساله اینجاست که سه سال از پایان مهم ترین فراخوان رهبری کشور می گذرد. در این فراخوان رهبر معظم انقلاب می گوید همه وارد این کارزار شوید؛ ما همیشه کارزار را فضای میدان عملیات، میدان نظامی یا عملیات های فیزیکی می بینیم، اما به نظر می آید که فراخوان ایشان، به میدان فراخواندن همه ظرفیتهای فکری بوده است، با این عنوان که بیایید در رابطه با آینده پنجاه سال کشورمان گفت وگوهای جدی داشته باشیم، البته نه از جنس حرف های رویایی، از جنس ریل گذاری، از جنس مشخص کردن مسیر حرکت؛ چند سال طول می کشد تا سند پایه آماده شود و حضرت آقا این را به شور عمومی می گذارند، برای اصلاح آن تمام توان فکری جامعه را به میدان می آورند، از آن زمان سه سال قبل و حداقل خبر امیدوار کننده ای مخابره نشده است. برنامه چشم انداز دو سال دیگر به اتمام می رسد، باردیگر خبری از تدوین چشم انداز جدید به نخبگان و موثرین مخابره نشده است. برنامه هفتم هم که هم اکنون درگیر و دار تصویب است، با همه این شرایط بهترین زمان برای گفت گوهای جدی در ارتباط با نظام برنامه ریزی می توانست هم اکنون باشد، پس آینده نزدیک حتما موضوعات گوناگونی دارد و می شود یک لیست طولانی از مباحثی که در ارتباط با آینده نزدیک برای ما مطرح می شود را عرضه کرد، من این طور متوجه شدم که در یک موقعیت زمانی خاصی قرار داریم که شاید تکرار نشود، ما واقعاً در یک وضعیتی هستیم که هم اکنون برنامه های میان مدت و دراز مدت سرنوشت روشنی ندارند و هم اکنون می توانیم در مورد شأن با یک وضعیت واقعی صحبت نماییم. این شرایط شاید از جهتی بهترین فرصت برای گفتگو در رابطه با این مورد باشد که می خواهیم چه آینده ای داشته باشیم؟ چگونه می خواهیم به این آینده برسیم؟ من این لزوم زمانی را کنار تحولات مختلف اجتماعی خودمان و تحولات بین المللی میبینم، به این معنا که اساسا وقتی می خواهد یک نقطه تغییر جدی صورت بگیرد نمی تواند بریده ای از اطرافش باشد، ما در جامعه خودمان تحولات جدی را مثل تحولات سنی و نسلی را مشاهده می نماییم با فرض بر این موضوعات اهمیت دهه پیش رو را بیان کنید. در تأیید فرمایش شما بحث چرخش نسلی را مطرح می کنند و برخی به آن توجه می دهند و آن هم این که ما چون چهل و چند سال پیش تغییر نظام سیاسی را در کشورمان تجربه کردیم، هم اکنون در نقطه ای هستیم که نسلی که بعد از انقلاب شروع به کار کردند دوره فعالیتشان تمام می شود و در این دهه شاهد پوست اندازی کلی نظامات اداری کشور و دستگاههای اجرایی هستیم و این فرصتی است که یک مرتبه در این بازه زمانی یکی، دو قرن اخیر پیش آمده است و یک فرصت کم نظیر است که می تواند آثار مثبتی داشته باشد و حتی می تواند تبعات منفی هم برای کشور داشته باشد ولی نکته مهمش اینست که گریزناپذیر است، ما در این دهه یک مرتبه این وضعیت را تجربه خواهیم کرد و مهم اینست که از آنچه استفاده ای خواهیم برد. مواجهه انتقادی با نظام برنامه ریزی کشور، گویی با ناامیدی همراه می باشد، یعنی وقتی شما می گوئید ما برنامه دراز مدت و میان مدت نداریم، انگار دارید به نحوی ناامیدی و نگرانی از وضعیت امروز و آینده کشور را القا می کنید، درحالی که در گفت وگوهای گذشته این اینطور عنوان شد که لزوماً این وضعیت می تواند وضعیت بدی نباشد و حتی می تواند یک فرصت تاریخی باشد. مثلا ما با ناکارآمدی برنامه ها یا شیوه برنامه ریزی مان در گذشته مواجه شویم به صورتی که آمارهای اعلامی نهادهای نظارتی بر برنامه ها و بودجه کشور نشان داده است که چندان هم درصد تحقق بالایی نداشتند اگر با این تحلیل همراه هستید بفرمائید که نگاه شما به این جنس گفت وگوها چیست؟ چه آینده ای را متصور هستید؟ به جهت اینکه پاسخ بهتری بتوانم به پرسش شما بدهم، توجه شما را به خصوصیت کارشناسان و افرادی که در این جلسه ها حضور داشتند جلب می کنم کارشناسان متفاوت اشاره ای به وضع نامطلوب برنامه ریزی داشتند، که البته تلقی من اینست که ناامیدی از وضعیت امروز کشور نیست، ناامیدی از وضعیت برنامه ریزی فعلی است. همیشه نقاط تحول، نقاطی است که ما از آن رویه خودمان ناامید بشویم، اگر جمعی به آن رویه ای که دارد امیدوار باشد و مطمئن باشد، اصلاً دست به تغییر نمی زند. ازاین رو یکی از دلالت های دیگر به جهت اینکه می گویم هم اکنون وقت تغییر و تحول جدی است، اینست که خیلی از افراد از وضعیت کنونی، از روال هایی که ما را به این وضعیت رسانده ناامید هستند. این سوال مطرح می شود که چرا در این گفت وگوها سراغ شخصیت های با سابقه در نظام برنامه ریزی نرفتید؟ سراغ شخصیت های سن و سال داری که کوهی از تجربه همراه شان است؟ اتفاقاً در این مورد عمدی وجود داشت، یعنی جوان بودن کارشناسانی که در ارتباط با آینده نزدیک صحبت می کنند، یک خواست ویژه ای بود توسط طراحان سوال عنوان شد، از این جهت که به نظرمان این آینده نزدیک بشدت متأثر از جنس کارشناسان جدیدی است، که با تحول فکری دارند، ازاین رو خصوصیت دیگر این مجموعه گفت وگوها اینست که جوانان بهره مند از تجارب گذشته، اما گرفتار نشده در آن تجربه ها می خواهند حرف بزنند و فکر ورزی کنند، در نتیجه امیدواریم که این گفت وگوها بتواند زمینه تغییراتی را در آینده فراهم آورد. قبول دارید خود مفهوم آینده هم یک ظرفیت ویژه ای دارد؟ یعنی این تاکید به این که نسلی که داریم با آنها گفتگو می نماییم، نسلی هستند که احتمالا بیشترین سهم تاثیر را در این دهه پیش رو داشته باشند؟ دقیقاً؛ خود مساله آینده هم یک ظرفیت ویژه ای دارد، امکانی برای هم مسئلگی به ما می دهد، یعنی می توانیم سلایق مختلفی داشته باشیم ولی در رابطه با آینده و مخصوصاً آینده ایران با همدیگر حرف بزنیم و کسی نمی تواند مانع شکل گیری گفتگو بشود، چرا؟ چون امری است که اطلاق ندارد، امری است که هنوز پیش نیامده ولی ما راجع به هر موضوعی که آغاز به صحبت نماییم حتما یک گذشته ای دارد و آن گذشته یک جبهه بندی هایی را شکل داده و ما سریع در این دسته بندی ها قرار می گیریم و احتمالا گفتگو خیلی زود به نقطه پایان خودش نزدیک می شود اما آینده یک فرصت است، یعنی گفتگو در رابطه با آینده یک فرصت به ما می دهد که وقتی این را با نسل جوان و کسانی که مؤثر خواهند بود در این آینده هم نشین می شود، به نظر می رسد که ظرفیتش چند برابر می شود. اما واقعاً این پرسش مطرح می شود که مگر آینده با گفتگو ساخته می شود؟ دو پاسخ اجمالی عرض می کنم، اول این که بله، تجربه تاریخی کشورهای مختلف و مختلف نشان داده که تحولات بزرگ شان از گفتگو و فکر ورزی شروع شده است. اگر واقعاً کسی برای آینده کشور دلسوز باشد، بدون گفتگو کردن نمی تواند خدمتی کند. نقطه آغاز تحول ایده پردازی، آینده نگاری و گفتگو در ارتباط با آینده و تحول است، همین جا از همه علاقمندان به این گفت وگوها دعوت کنم که به جمع ما بپیوندند و نظر خودشان را از وضعیت فعلی و آینده با ما به اشتراک گذارند، ما آماده ایم هر جای ایران به گفتگو بپردازیم. نکته دوم که سبب می شود ما این فضای گفتگو در ارتباط با آینده را منشأ اثر بدانیم همان فراخوان اصلاح الگوی پایه رهبر معظم انقلاب است که در آخرین بند فراخوان می فرمایند این حرف ها را بروید با مردم و نخبگان در بین بگذارید، چون که هر فکر و طرحی برای تحقق، احتیاج به یک جریان اجتماعی دارد. هر آینده ای بدون عزم جمعی، خواست عمومی، اساسا محکوم به شکست است. ازاین رو این گفت وگوها را فقط گفتگوهای نخبگانی یا طبقه خاصی اساسا نمی بینیم، بلکه این گفتگو را یک گفتگوی فراگیر بین طبقات مختلف، اندیشه های مختلف می بینیم. در این گفتگو راجع به سه مفهوم مهم صحبت کردیم که جزو مفاهیم کلیدی و مؤثر در سرنوشت ملت ایران است، مفهوم آینده، مفهوم برنامه ریزی و گفتگو، سه مفهومی که بشدت به هم ارتباط دارند و تاثیر مهمی در ساخت آینده و تصویر آینده ایران دارند. با وجود همه این انتظارها و تعلل در برنامه ریزی فقط نرسیدن به الگوی «آینده نزدیک» نیست بلکه برنامه پنج ساله ششم هم دو سال است که به پایان رسیده و حتی کمتر از دو سال به پایان مدت زمان سند چشم انداز بیست ساله باقی مانده است! از سویی دیگر در همین وضعیت آشفتگی برنامه ای؛ تصمیم های مهم و بلندمدت و البته درستی گرفته شده است و اقدامات رو به پیشرفتی را شاهد بوده ایم.


منبع:

1402/08/03
16:32:37
5.0 / 5
265
تگهای خبر: اثر , برنامه , دستگاه , فعالیت
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۶ بعلاوه ۳