علی جون
علی جون

جلو دوربین نمی آیند، اما درآمد میلیون دلاری دارند!

جلو دوربین نمی آیند، اما درآمد میلیون دلاری دارند!

علی جون: «بلو» یک شخصیت بطورکامل دیجیتال که بالاتر از 700 میلیون بازدید دارد و درآمدی بالای یک میلیون دلار برای خالقش به ارمغان آورده است.


نور استودیو به شکلی تنظیم شده که حتی یک لکه سایه روی تصویر نمی نشیند. میکروفون ها صدایی واضح تر از هر اجرای زنده پخش می کنند و در مرکز قاب، شخصیتی نشسته که پرانرژی، بامزه و بسیار جذاب به نظر می آید. میلیونها نفر هر روز به تماشایش می آیند، با او می خندند، نظر می گذارند و ویدیوهایش را دست به دست می کنند. نام او «بلو» است.
اما بلو وجود خارجی ندارد. نه در خیابان می توانید او را ببینید و نه در هیچ لیست شهروندی پیدایش خواهید کرد. او یک آواتار دیجیتال است؛ ساخته دست طراحان و تقویت شده با هوش مصنوعی. بااین حال، در دنیای یوتیوب، بلو درست مثل یک ستاره واقعی می درخشد: او بیشتر از ۷۰۰ میلیون بازدید در کارنامه دارد و از محل تبلیغات و اسپانسر، درآمدی بالای یک میلیون دلار برای خالقش به ارمغان آورده است.
بلو تنها یک شخصیت بامزه پشت صفحه نمایش نیست؛ بلکه یکی از پرچم داران موج جدیدی شمرده می شود که به آرامی چهره جدید اینترنت را شکل می دهد و مرز میان «خالق انسانی» و «کدی که او را ساخته» را کم رنگ می کند.
امروز شخصیت هایی مثل بلو نه در استودیوهای هالیوود، بلکه در لپ تاپ ها و با ابزارهایی مثل Character 3 از شرکت Hedra متولد می شوند. تولیدکنندگانی که روزانه ده ها ویدیوی تولید شده با هوش مصنوعی آپلود می کنند و هر روز مرز میان «خالق انسانی» و «کدی که او را ساخته» را کم رنگ تر می شود.
فکر می کنید نسل آینده ستارگان یوتیوب، اصلاً انسان خواهند بود؟ و نظریه اینترنت مرده کم کم به حقیقت می پیوندد؟

بلو: محصول فرسودگی انسانی و بلندپروازی دیجیتال

داستان بلو با یک بحران بطورکامل انسانی شروع شد؛ معضلی که هر خالق محتوای آنلاین ممکنست با آن روبه رو شود. جُردی ون دن بوش (Jordi Van Den Bussche)، یوتیوبری که بیشتر با نام مستعار کوبل کاپ (Kwebbelkop) شناخته می شود، نزدیک به یک دهه از عمرش را صرف ساختن برند شخصی اش کرد و توانست بیشتر از ۱۵ میلیون دنبال کننده گرد هم بیاورد. اما این مسیر او را به فرسودگی کامل رساند.
ون دن بوش بعد از سال ها کار مداوم به این درک رسید که کسب وکارش به صورت خطرناکی به «خودِ انسانی» او گره خورده است. او بعدها اعتراف کرد: «بعد از هشت سال، از خودم پرسیدم اگر یک روز بخواهم متوقف شوم چه؟ آیا هنوز می توانم کسب وکارم را داشته باشم؟ متاسفانه، جواب منفی بود.»
او فهمید در معادله موفقیت کانالش، «انسان» نه نقطه قوت، که یک نقص به شمار می آید: او خسته می شود و اتفاقات زندگی اش قابل پیشبینی نیست. ون دن بوش همین طور اذعان می کند: «من حتی یک اینفلوئنسر هم ندیده ام که بتواند با موفقیت خودش را جایگزین کند و از کار کنار برود.»
راهکار غائی او تصمیمی رادیکال بود: حذف کامل خود از معادله و جایگزین کردن آن با یک آواتار هوش مصنوعی. این گونه بود که «بلو» متولد شد.
امروز بلو یک شخصیت بطورکامل دیجیتال است که با همکاری انسان و ماشین اداره می شود. بازهم یک صداپیشه و عروسک گردان انسانی پشت صحنه حضور دارند، اما تقریبا تمام جنبه های دیگر کار، از نوشتن فیلمنامه و دوبله به زبان های مختلف گرفته تا مدیریت رسانه های اجتماعی، به هوش مصنوعی سپرده شده است.
بلو بعنوان یک شخصیت مجازی، محدودیتی ندارد. او می تواند هر روز، در هر ویدیو، بسیار پرانرژی ظاهر شود و کیفیتی ثابت را به میلیونها مخاطبش عرضه نماید.
ون دن بوش باور دارد این ثبات، همان عنصری است که مخاطبان را راضی نگه می دارد و موجب می شود برای محتوای بیشتر بازگردند. او می گوید: «هر زمان که هوش مصنوعی بتواند کاری را بهتر، سریع تر یا ارزان تر از انسان انجام دهد، ما به صورت دائم از آن استفاده خواهیم کرد.»

کارخانه های تولید محتوا: از گاراژ تا الگوریتم

شخصیت هایی مانند بلو، بخشی از اکوسیستمی بسیار بزرگ تر و پیچیده تر هستند. استارتاپ های مختلفی برای دفاع از این نسل جدید خالقان محتوای تقویت شده با هوش مصنوعی با یکدیگر رقابت می کنند. بازار جهانی هوش مصنوعی مولد، که ابزارهای تولید ویدیو، صدا و محتوا را شامل می شود، طبق پیشبینی ها تا سال ۲۰۳۴ از مرز یک تریلیون دلار عبور خواهدنمود.
یکی از بازیگران کلیدی این عرصه، شرکت هِدرا (Hedra) است که با توسعه Character 3 به شهرت رسید. این ابزار به کاربران اجازه می دهد که با کمترین تلاش، چهره ها را متحرک کنند، به آنها صدا ببخشند و شخصیتشان را سفارشی سازی کنند.
مدیرعامل هِدرا می گوید: «ما شاهد بوده ایم که کاربران، هویت های آنلاین کاملی را حول محور ابزار ما ساخته اند. از پادکسترهایی که درباره ی رویدادهای روز صحبت می کنند تا اینفلوئنسرهای مجازی که شخصیتی بطورکامل مستقل از خالق خود دارند.».
ابزارهای جدید، تولید محتوا را فراگیر و همگانی می کنند. حالا آنهایی که تا روز گذشته حتی فکر نمی کردند بتوانند چیزی منتشر کنند، چون نمی خواستند جلو دوربین ظاهر شوند یا تجهیزات گرانقیمت در اختیار نداشتند، امکان پیدا کرده اند وارد بازی شوند. کافی است یک تصویر یا ایده داشته باشند تا در چند ثانیه آنرا به یک شخصیت زنده و سخنگو تبدیل کنند. خیلی از مردم با هوش مصنوعی مولد راهی تازه برای بیان خود می یابند.
همانطور که یکی از بنیان گذاران هِدرا می گوید: «همه نمی خواهند جلو دوربین بروند، اما خیلی از مردم داستانی برای گفتن دارند. ابزارهایی مانند هِدرا به این افراد اجازه می دهد شخصیت های جذابی خلق کنند و تنوع محتوای آنلاین را بالا برند.»
توسعه ابزارها نیز فقط به شرکت های نوپا محدود نمی شود؛ غول های فناوری مانند گوگل با مدل V3 و OpenAI با مدل پیشگامانه Sora نیز وارد این عرصه شده اند و خدمات تولید ویدیو را ارائه می دهند.
اما شاید شگفت انگیزترین بخش ماجرا، ظهور چیزی باشد که می توان آنرا کارخانه های محتوای خودکار نامید. یکی از تولیدکنندگان فاش کرد که هم زمان بیشتر از ۳۰ کانال یوتیوب را مدیریت می کند و روزانه بین ۶۰ تا ۸۰ ویدیو آپلود می کند. در چنین مدلی، عمده مسئولیت ها را هوش مصنوعی انجام می دهد.
به قول این تولیدکننده، سخت ترین بخش کار بازهم ایده پردازی است؛ بقیه پروسه مثل یک خط مونتاژ دیجیتال پیش می رود.

اقتصاد یک تریلیون دلاری واقعیت های ترکیبی

شرکت هِدرا با هیجان از مدل جدیدی صحبت می کند که به کاربران اجازه می دهد با شخصیت های مجازی به شکل زنده و بی درنگ تعامل کنند. این توانایی، نتایج گسترده ای خواهد داشت: از ایجاد تجربیات آموزشی بطورکامل جدید و نسل بعدی خدمات پشتیبانی مشتری گرفته تا تغییر بنیادین در نحوه تعامل ما با دستیاران هوش مصنوعی.
یوتیوبرهای مجازی که به آنها VTuber می گویند، برای نخستین بار در ژاپن محبوبیت یافتند، و حالا به سرعت در ایالات متحده نیز وایرال می شوند. بر خلاف تصور اولیه، تماشاگران با این چهره های مجازی پیوندهای عاطفی واقعی برقرار می کنند، پدیده ای که نشان میدهد که نیاز انسان به ارتباط و داستان، لزوماً به یک چهره انسانی وابسته نیست.
شخصیت های مجازی مانند میلا سوفیا (Mila Sophia)، که یک هنرمند مجازی است، یا پروژه های کمدی مانند پادکست «بچه سخنگو» (The Talking Baby)، همگی با استفاده از این تکنولوژی ها درحال جذب مخاطب هستند.
اما سرعت و مقیاس این موج تازه بدون هزینه نیست. با گسترش سیل ویدئو های تولید شده توسط هوش مصنوعی، نگرانی ها درباره ی کیفیت و اصالت محتوا هم بالا گرفته است.
بعضی از منتقدان از این پدیده با عنوان «هرزنامه هوش مصنوعی» یا «لجنزار الگوریتمی» (AI Slop) یاد می کنند: موجی از ویدئو های بی کیفیت و تکراری که نه برای انتقال معنا، بلکه فقط برای جذب کلیک بهینه سازی شده اند. در پلت فرم هایی مانند تیک تاک، یوتیوب و اینستاگرام، تشخیص محتوای واقعی از محتوای مصنوعی روزبه روز دشوارتر می شود.
یکی از کارشناسان رسانه این وضعیت را چنین توصیف می کند: «ابزارهای هوش مصنوعی ساختن چیزی را که فقط کمی متنوع تر از یک عکس ساده از دیوار سفید باشد، بسیار آسان کرده اند و همین سبب شده که این حجم از هرزنامه دیجیتال تولید شود.»
بااین حال، او باور دارد که الگوریتم های رتبه بندی محتوا هوشمندتر خواهند شد و محتوایی را در اولویت قرار خواهند داد که تعامل واقعی با مخاطب بوجود می آورد. درنهایت، کاربران هم از محتوایی که فقط برای جلب توجه تولید شده و هیچ عمقی ندارد، خسته خواهند شد.

امتیاز دروغگو و توهم اصالت

ولی تهدید اصلی فقط ویدئو های بی کیفیت نیست؛ خطر بزرگ تر از جایی می آید که محتوای ترکیبی بیش از اندازه متقاعدکننده باشد. وقتی محتوای ترکیبی (synthetic content) مثل واقعیت به نظر برسد، صداها واقعی به گوش برسند و این محتواها در الگوریتم های پلت فرم ها به خوبی عمل کنند، چه کسی می تواند تفاوت حقیقت و جعل را از هم تشخیص بدهد؟
ما وارد دورانی شده ایم که در آن، هر چیزی می تواند ساخته هوش مصنوعی باشد. این شرایط ما را بشدت نیازمند ابزارهایی می کند که بتوانند بشکلی قطعی بگویند چه چیزی واقعی است و چه چیزی نه.
هنری اَژدِر (Henry Ajder)، یکی از شناخته شده ترین تحلیل گران این حوزه، وضعیت امروز را با اصطلاحی تکان دهنده توصیف می کند: «سود دروغگو» (Liar’s Dividend). یعنی منفعتی که یک دروغگو از فضای شک و بی اعتمادی می برد.
در چنین دنیایی، شک وتردید سریع تر از حقیقت توسعه پیدا می کند. وقتی هر ویدیو یا فایل صوتی می تواند جعلی باشد، یک فرد متهم می تواند شواهد واقعی مقابل خودش را به آسانی «دیپ فیک» بخواند و از زیر بار مسئولیت فرار کند. بنابراین به یک بحران معرفت شناختی می رسیم، جایی که حقیقت همیشه یک قدم عقب تر از تردید است.
این سردرگمی هیچ کجا به اندازه رسانه های اجتماعی خطرناک نیست. به قول اژدر، «شبکه های اجتماعی یک طوفان تمام عیارند. آنها دیگی هستند که تمام عناصر ضروری جهت تبدیل کردن محتوای تولیدشده با هوش مصنوعی به مخرب ترین شکل ممکن را در خود دارد.». سرعت انتشار، ماهیت ویروسی و نبود نظارت کافی، پلت فرم های اجتماعی را به بستری ایده آل برای سوءاستفاده از این تکنولوژی ها تبدیل میکند.

آیا نسل بعدی اصالت را تعریف مجدد خواهد کرد؟

باوجود پیشرفت های خیره کننده فناوری، ابزارها بازهم فاقد شهود انسانی هستند که موجب می شود یک محتوا واقعا با مخاطب ارتباط برقرار کند. حتی ون دن بوش، خالق یکی از موفق ترین شخصیت های هوش مصنوعی آنلاین، اذعان می کند که اتوماسیون کامل هنوز آماده نیست.
او می گوید: «انسان ها دارای شهود و درک خوبی از جهان هستند. ممکنست شما مجموعه داده ای (تجربیاتی) داشته باشید که این سیستم هوش مصنوعی به آسانی قادر به بازتولیدش نیست.».
این «شکاف» همان چیزی است که درحال حاضر حضور خالقانی مانند ون دن بوش را ضروری نگه می دارد. هوش مصنوعی می تواند الگوها را تشخیص دهد، متن تولید نماید و تصاویر را به هم بچسباند، اما آیا می تواند پیچیدگی های احساسی یک داستان خوب، زمان بندی دقیق یک شوخی یا لطمه پذیری صادقانه ای را که منجر به ارتباط عمیق می شود؛ درک کند؟ هم اکنون، چنین پیداست که معنا، ارتباط و صدا بازهم از انسان ها نشئت می گیرد.
اما این آخرین سنگر انسان تا چه زمانی پابرجا خواهد ماند؟ ابزارها با سرعت درحال پیشرفت هستند و هم زمان، ذائقه مخاطبان نیز تغییر می کند. نسلی که با آواتارهای دیجیتال و دنیاهای مجازی بزرگ می شود، ممکنست همان تعریفی را از «اصالت» نداشته باشد که نسل های پیشین داشتند. برای آنها، یک شخصیت مجازی با داستانی جذاب می تواند به همان اندازه «واقعی» باشد که یک انسان در مقابل دوربین.
ما درست در مقابل چشمان خودمان شاهد بازنویسی قوانین خلاقیت و شهرت هستیم. مدل قدیمی که در آن یک فرد با استعدادی منحصربه فرد به شهرت می رسید، درحال جایگزین شدن با مدلی است که در آن یک تیم از مهندسان، نویسندگان و استراتژیست ها می توانند یک «شخصیت» بی نقص و خستگی ناپذیر را طراحی و مدیریت کنند.
در این مقطع قواعد بازی تغییر می کنند، تحولی که نتایج آن فراتر از یوتیوب و سرگرمی خواهد بود و تمام جنبه های فرهنگ، ارتباطات و حتی درک ما از هویت را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
همانطور که هنری اَژدِر هشدار می دهد، ما پا به قلمروی ناشناخته گذاشته ایم؛ جایی که مرزهای بنیادین واقعیت درحال فرسایش اند. او می گوید: «احساس می کنم بسمت زمانی حرکت می نماییم که دیگر نه حق دارید و نه راهی به جهت اینکه بفهمید چه چیزی ساخته دست بشر است و چه چیزی نه.»
منبع: ایسنا
بطور خلاصه، نه در خیابان می توانید او را ببینید و نه در هیچ فهرست شهروندی پیدایش خواهید کرد. برای آنها، یک شخصیت مجازی با داستانی جذاب می تواند به همان اندازه واقعی باشد که یک انسان در مقابل دوربین.
ما درست در مقابل چشمان خودمان شاهد بازنویسی قوانین خلاقیت و شهرت هستیم. او می گوید: احساس می کنم بسمت زمانی حرکت می نماییم که دیگر نه حق دارید و نه راهی به جهت این که بفهمید چه چیزی ساخته دست بشر است و چه چیزی نه.

منبع:

1404/07/03
11:13:46
5.0 / 5
45
تگهای خبر: آموزش , ابزار , اینترنت , بازی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب سایت علی جون
لطفا شما هم نظر دهید
= ۶ بعلاوه ۲
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

علی جون - سرگرمی و طنز