یحیی سنوار چهره ای که از مرگ افسانه ساخت
به گزارش علی جون، نام یحیی سنوار یک سال بعد از شهادتش، هنوز در قلب دوستدارانش زنده است.
باشگاه خبرنگاران جوان - اسم «غزه» شده است تنیدن دو صدای آژیر و دعا که حتی صدای محزون مؤذن هم اگر به آن اضافه کنید، قلب هر شخصی را به درد می آورد و خط پیشانی اش را برمی چیند، می گویند ترک مخاصمه صورت گرفته، اما اخبار هایی که از گوشه و کنار به گوش می رسد همچنان ناراحت کننده و غمناک است از این که همزمان با بازگشت فلسطینیان اسباب بازیهای بمب گذاری شده را کشف کردند تا شهادت خبرنگاری که صدای غزه بود.
داغ تک تک افرادی که به شهادت رسیده اند هنوز تازه است و شما حتی نمی توانید تصور کنید که از زمان شهادت قهرمان غزه، «یحیی سنوار» یک سال قبل است. حالا هفدهم اکتبر رسیده؛ روزی که یادآور آن انفجار در رفح است، همان انفجاری که نام یحیی ابراهیم حسن سنوار را برای همیشه در ذهن ها ماندگار کرد؛ مردی که رژیم صهیونیستی می خواست نامش را از حافظه ها پاک کند، اما امروز تصویرش بر در و دیوار های فلسطین و حتی در صفحه های هر گوشی همراه زنده است.
فرزند اردوگاه، مرد سنگر قبل از هر چیز باید دانست یحیی سنوار از کجا برخاسته است. «یحیی ابراهیم حسن السنوار»، معروف به «ابو ابراهیم»، در ۲۹ اکتبر ۱۹۶۲ به دنیا آمد. او فرزند پدر و مادری بود که در پی جنگ ۱۹۴۸ اعراب و رژیم اسرائیل از شهر اشکلون یا به تعبیر اعراب منطقه، عسقلان آواره شدند. سنوار در اردوگاه پناهندگان خان یونس به دنیا آمد؛ اردوگاهی که ساکنانش در تنگدستی و شرایطی سخت زندگی می کردند و بقای آنان تا حد زیادی به کمک های آژانس امداد سازمان ملل وابسته بود.
وقتی یحیی سنوار تنها بیست سال داشت، رژیم اسرائیل برای اولین بار او را دستگیر کرد. چند سال بعد، در سال ۱۹۸۵ باردیگر بازداشت شد؛ دورانی که نقطه عطفی در زندگی اش بود. همان جا توانست دل شیخ احمد یاسین، بنیان گذار حماس را به دست آورد و کم کم به یکی از نزدیکان جنبش حماس بدل شود. سنوار مرد میدان بود که مسیر و فلسفه اش بر پایه شجاعت بود «تا آخرین نفس، مقاومت».
در روایتهای رژیم صهیونی هم یحیی سنوار چهره ای فراتر از یک فرمانده نظامی دارد. در گزارشی که از جانب منابع امنیتی رژیم اسرائیل انتشار یافته، او چنین توصیف می شود: «مردی خشن و مقتدر، بانفوذ و استثنایی در تحمل رنج؛ فردی قانع، راز نگهدار و دشوار برای نفوذ.»
در ماه های قبل از شهادت، او ریاست دفتر سیاسی حماس را بر عهده داشت و از طراحان اصلی عملیات «طوفان الاقصی» شناخته می شد؛ عملیاتی که معادلات نظامی منطقه را برهم زد و اسرائیل را در شوکی بی سابقه فرو برد.
به نوشته فایننشال تایمز، یحیی سنوار در نوار غزه به چهره ای افسانه ای تبدیل گشته بود؛ مردی که خیلی از فلسطینی ها به او افتخار می کردند و او را نشانه ای از امید، مقاومت و آرزوی آزادی می دانستند.
روز آخر در رفح اما ۱۷ اکتبر یا ۲۵ مهر، رژیم صهیونیستی محله تل سلطان را در رفح محاصره کردند. پهپاد ها بر آسمان می چرخیدند و تصور آنکه زمین از صدای شلیک ها می لرزید همه را مبهوت کرده بود. ساختمان فرو ریخت و خاک بر تن مردی نشست که دشمن سال ها دنبالش بود. چند روز بعد، رژیم غاصب اسرائیل با اطلاعیه ای رسمی اعلام نمود که یحیی سنوار را کشته است.
ساعاتی پس از اینکه خبر شهادت یحیی سنوار در غزه پیچید؛ شهری که برایش زیسته بود، در سوگی عظیم فرو رفت. خیابان ها محل تجمع مردم شد و میان اندوه فراگیر، صدای خشم و فراخوان به ادامه مقاومت هم شنیده می شد. خیابان ها پر از فریاد و اشک شد و مردم با چشمانی اشک بار غم نبودن قهرمانشان را بر دوش کشیدند.
فضای مجازی، میدان تازه ای از مقاومت همان ساعت هایی که دود رفح هنوز در هوا بود، در فضای مجازی طوفانی برخاست. کاربران عرب، ایرانی و حتی غربی، تصاویر او را با هشتگ هایی، چون یحیی السنوار و صوت المقاومة بازنشر می کردند و پست ها مرثیه ای برای یک فرمانده و تداوم راه او بود. در کمتر از چند ساعت، صفحه های شبکه های اجتماعی به عکس ها و جملاتی تبدیل شد که بوی ایمان، اشک و اراده می دادند.
یکی از کاربران مصری نوشت: «سنوار مُرد، اما روح او حالا در هر جوان فلسطینی زنده است.» در لبنان، یک شاعر لبنانی تصویری از او را کنار احمد یاسین منتشر نمود و نوشت: «هر نسلی از مقاومت، شهید خودرا دارد؛ اما هیچ شهیدی نمی میرد.»
جنگ روایت ها در همان ساعات، رسانه های وابسته به رژیم صهیونیستی و برخی کانال های عربی با انتشار ویدئو هایی از «اقامتگاه سنوار» تلاش کردند چهره او را تخریب کنند. در فیلم، اتاقی نمایش داده شد با چند اسکناس و وسایل شخصی.
آن ویدئو در کمتر از یک روز به ضدتبلیغی بزرگ بدل شد؛ تصویری که می خواست سنوار را ضعیف نشان دهد در صورتیکه او را بالاتر از پیش انسانی و واقعی جلوه داد، فرمانده ای که تا لحظه آخر در بین مردم ماند و با آنان شهید شد.
صدا هایی از پس خاکستر خبر شهادت وی در رسانه های بین المللی با تیتر هایی متفاوت بازتاب یافت. تعدادی از سنوار به عنوان «از چهره های مقاومت حماس» یاد کردند و برخی دیگر او را «نماد اراده ای که شکست ناپذیر ماند» خواندند.
در مساجد و کمپ های فلسطینیان، نام او را تکرار می کردند. شاعران جوان، اشعار تازه ای سرودند و خردسالان روی دیوار ها نوشتند: «یحیی رفت، اما صدایش هنوز می آید.»
قهرمان افسانه ای یحیی سنوار در روایت مقاومت تجسم نسلی بود که میان زندگی در اشغال و مرگ در آزادی، دومی را برگزید. رژیم اسرائیل همه چیز را ویران کند، اما نتوانست روایت سنوار را ویران سازد. شهادت او، باآنکه ضربه ای به ساختار نظامی بود، اما در بعد نمادین، همان جایی ست که مقاومت از آن تغذیه می شود: از خون، از یاد، از تصویر قهرمانی که در ذهن ها جاودانه می شود.
آغازی دیگر حالا که سالروز شهادتش فرارسیده، غزه باردیگر نام او را در کوچه ها، دیوار ها و خانه ها و قلب ها می خواند و نامش آدم را یاد آن آیه می اندازد «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»
یحیی سنوار شاید دیگر در بین فلسطینیان نیست، اما راهی که گشود، به وسعت تمام غرب آسیا ادامه دارد. در نبض جوانان، در اشک مادران، در کلمات و اشعاری که نگاشته می شود «سنوار رفت، اما مقاومت زنده است.»
منبع: مهر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب سایت علی جون